حجت حق

جمعه های تکراری

شهادت امام حسن عسگری (علیه السلام) به حظور حضرت مهدی عج

و به تمام دل سوختگان تسلیت باد


...:::.... قــــــاب ...::::....

ای که چون شمع به پیشِ نظرم آب شدی

ای پدر جان تو بگو بهرِ چه بی تاب شدی

مگر از دستِ عدو زهرِ جفا نوشیدی

در میانِ شبِ ماتم زده مهتاب شدی

ای که از سوز عطش در برِ من می‌سوزی

گشتی خاموش مگر تشنه تو سیراب شدی

بسکه پیچیده‌ای از درد در این حجره‌ی سرد

روی دستِ پسرت ای پدرم خواب شدی

دیدم آن لحظه ز من روی چو برگرداندی

خون به لب داشتی و مَحرَمِ خوناب شدی

ای خداوند، قسم بر تو یتیمی سخت است

عاقبت نام من از چوبِ غمش قاب شدی

پدرم مهدیِ گریانِ تو تنها و غریب

در جهان ماند ولی گوهرِِ کمیّاب شدی


نوشته شده در 10 اسفند 1391ساعت 23:25 توسط رضابــابــــایی| |



عشق تو بغض دلم را چه نکو ريخت که ريخت

آن هواي سر من با همه هاي و هو ريخت که ريخت

تـا بـه کـي مــا و خـمـاري وصـالــت، يـارا

خـُـم و پيمانه شکست، مي زِ بو، ريخت که ريخت

سـُرخـي تـلـخ شـفـق چيـسـت؟ نگـارا، دريـاب

اشک خونين که از اين ديده به رو، ريخت که ريخت

آن صـدايــي که تـــو هـر جـمـعـه شنيدي جـانــا

دلِ غــم ديـده ي مــا بــود، فرو ريخت که ريخت

ترس من از گذر جمعـه تـو دانـي کـه چـه بـود؟

گَـرد پـيـري که زمـان، بر سرِ مـو ريخت که ريخت

کـربـلا بـاز گـذشــت ، مـاه مـحرم طـي شــد

خــون عُـشاق تـو را، بـاز عـدو ريخت که ريخت

عـمـر از نيمـه گـذر کـرد شـدم شـُـهره شـهـر

حـاصـل عـمـر به جُـستيدن و جـو ريخت که ريخت

تـو بيا پاي بر اين چشـم بـِنه جان به فداي قدمت

غـَـرَضـــم ديــدن رويــت ، آبـــرو ريخت که ريخت


نوشته شده در 10 اسفند 1391ساعت 23:25 توسط رضابــابــــایی| |




نوشته شده در 10 اسفند 1391ساعت 23:25 توسط رضابــابــــایی| |

بِسمِ الله رحمن الرحیم


اَللّهُمَّ اِنّی اَسئلُکَ وَاَتَوَجَّهُ الَیکَ بِنَبِیِّکَ نَبِیّ الرَّحمَةِ مُحَمَّدٍ صَلَّی اللّهُ عَلَیهِ وَالِهِ یا

اَبَاالقاسِم یا رَسوُلَ اللّهِ یا اِمامَ الرَّحمَةِ یا سَیِدَناوَ مَولانا اِنا تَوَجَّهنا وَستَشفَعنا وَ

تَوَسَّلنا بِکَ اِلیَ اللّهِ وَ قَدَّمناکَ بَینَ یَدَی حاجاتِنا 


یاوَجیهاً عِندَاللّهِ اِشفَع لَنا عِندَاللّه



یا محمد(ص) آیه ایمان تویی

مرد قرآن بهترین انسان تویی

اسم تو نور امـــــید است و صفای سینه هاست

دین تو اسلام عشق است و بدور از کینه هاست

روز میــــــــلادت شــدم مست مـــی عرفان تو

آیه شرع است و حق است، خط به خط قرآن تو

ای تو چون شمع و جودم عشق تو بر جان من

یا محمد(ص) ای رسول  ای بانی ایــــمان من

(شایان نجاتی ترانه سُرا)


اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم


نوشته شده در 10 اسفند 1391ساعت 23:25 توسط رضابــابــــایی| |

 

تو کلاس درس خدا ؛ اونی که ناله میکنه رد میشه، 

اونیکه صبر میکنه قبول میشه، 

اما اونیکه شکر میکنه شاگرد ممتاز میشه !

بیا این هفته شاگرد ممتاز باشیم...

 

 

 

 

 


نوشته شده در 10 اسفند 1391ساعت 23:25 توسط رضابــابــــایی| |

زهر كسي كه گرفتم سراغ خانه ي تو
زمن گرفت نشان از تو و نشانه ي تو
دلم به حال دلم سوخت بس كه هر شب و روز
گرفت اين دل غرق بخون بهانه ي تو


نوشته شده در 10 اسفند 1391ساعت 23:25 توسط رضابــابــــایی| |



بسم الله الرحمن الرحیم




Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA

اَلسَّلامُ عَلَیْك ِ یا بِنْتَ رَسوُل الله ؛ سلام بر تو اى دختر رسول خدا

اَلسَّلامُ عَلَیْك ِ یا بِنْتَ فاطِمَةَ وَ خَدیجَةَ ؛ سلام بر تو اى دختر فاطمه و خدیجه

اَلسَّلامُ عَلَیْكِ یا بِنْتَ اَمیر ِالْمُؤْمِنینَ ؛ سلام بر تو اى دختر امیر مؤمنان

اَلسَّلامُ عَلَیْك ِ یا بِنْتَ الْحَسَن ِ وَ الْحُسَیْنِ ؛ سلام بر تو اى دختر امام حسن و امام حسین

اَلسَّلامُ عَلَیْك ِ یا بِنْتَ وَلِىِّ الله ِ ؛ سلام بر تو اى دختر ولىّ خدا

اَلسَّلامُ عَلَیْكِ یا اُخْتَ وَلِىِّ الله ؛ سلام بر تو اى خواهر ولىّ خدا

اَلسَّلامُ عَلَیْكِ یا عَمَّةَ وَلِىِّ اللهِ ؛ سلام بر تو اى عمه ولىّ خدا

اَلسَّلامُ عَلَیْكِ یا بِنْتَ موُسَى بْنِ جَعْفَر ؛ سلام بر تو اى دختر موسى بن جعفر

وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَكاتُهُ؛ رحمت و بركات خدا بر تو باد.

اَلسَّلامُ عَلَیْك، عَرَّفَ اللهُ بَیْنَنا وَ بَیْنَكُمْ فِى الْجَنَّة؛ سلام بر تو، خداوند آشنایى برقرار كند میان ما و شما

وَ حَشَرَنا فى زُمْرَتِكُمْ، وَ أَوَرَدْنا؛ و ما را در زمره شما محشور كند، و ما را

حَوْضَ نَبِیِّكُمْ، وَ سَقانا بِكَأْس جَدِّكُمْ مِنْ یَد ِ؛ بر حوض پیامبر شما وارد كند، و ما را با كاسه جدّ شما از دست

عَلِى ِّ بْن ِ اَبى طالِب، صَلَواتُ الله عَلَیْكُمْ، علىّ بن ابى طالب سیراب كند ـ صلوات خدا بر شما باد ـ

أَسْئَلُ الله أَنْ یُر ِیَنا فیكُمُ السُّروُرَ وَ الْفَرَجَ، از خداوند مىخواهم كه سرور و فرج شما را به ما بنمایاند،

وَ أَنْ یَجْمَعَنا وَ إِیّاكُمْ فى زُمْرَة ِ جَدِّكُمْ مُحَمَّد، ما و شما را در زمره جدّ بزرگوارتان حضرت محمّد ـ كه

صَلَّى اللهُ عَلَیْه ِ وَ آلِه ِ، وَ أَنْ لا یَسْلُبَنا ؛ درود خدا بر او و آلش باد ـ گرد آورد، و معرفت شما را

مَعْرفَتَكُمْ، إِنَّهُ وَلِىِّ قَدیرٌ؛ از ما نگیرد، كه او صاحب اختیار و مقتدر است .

أَتَقَرَّبُ إِلَى الله بِحُبِّكُمْ وَ الْبَرإَة ِ مِنْ أَعْدائِكُمْ؛ به سوى خداوند تقرّب مىجویم با محبّت شما و بیزازى از دشمنان شما

وَ التَّسْلیم ِ إِلَى الله ِ، راضِیاً بِه ِ غَیْرَ ؛ و با تسلیم شدن به فرمان خدا، از روى رضایت، نه

مُنْكِر وَ لا مُسْتَكْبِر وَ عَلى یَقین ِ ما أَتى بِه ِ؛ انكار و نه استكبار، و با یقین به آنچه

مَحَمَّدٌ وَ بِهَ راض، نَطْلُبُ بِذلِكَ وَجْهِكَ ؛ حضرت محمّد (ص) آورده و به آن راضى هستم، با این عقیده عنایت تو را مىطلبم

یا سَیِّدى، اَللّهُمَّ وَ رِضاكَ وَ الدّارَ الْآخِرَةِ؛ اى سرور من، خدایا رضایت ترا و سراى آخرت را خواستارم .

یا فاطِمَةُ اِشْفَعى لى فِى الْجَنَّةِ ؛ اى فاطمه(معصومه) در مورد بهشت از من شفاعت كن ،




تا که اومد به شهر قم

کویرمون شدش بهشت


ورود بی بی دو عالم حضرت معصومه (سلام الله علیها )

را به همه همشهریان و هموطنان تبریک می گم



همسایه سایه ات به سرم مستدام باد

لطفت همیشه زخم مرا التیام داد

وقتی انیس لحظه ی تنهایی ام توئی

تنها دلیل اینکه من اینجایی ام توئی

هر شب دلم قدم به قدم میکشد مرا

بی اختیار سمت حرم میکشد مرا

با شور شهر فاصله دارم کنار تو

احساس وصل میکند آدم کنار تو

حالی نگفتنی به دلم دست میدهد

در هر نماز مسجد اعظم کنار تو

با زمزم نگاه دمادم هزار شمع

روشن کننند هاجر و مریم کنار تو

تا آسمان خویش مرا با خودت ببر

از آفتاب رد شده شبنم کنار تو

در این حریم، سینه زدن چیز دیگریست

خونین تر است ماه محرم کنار تو

مادر کنار صحن شما تربیت شدیم

داریم افتخار که همشهری ات شدیم

ما با تو در پناه تو آرام می شویم

وقتی که با ملائکه همگام می شویم

بانو! تمام کشور ما خاک زیر پات

مردان شهر نوکرو زنها کنیز هات

زیبا ترین خاطره هامان نگفتنی ست

تصویر صحن خلوت و باران نگفتنی ست

باران میان مرمر آیینه دیدنیست

این صحنه در برابر ایینه دیدنیست

مرغ خیال سمت حریمت پریده است

یعنی به اوج عشق همین جا رسیده است

خوشبخت قوم طایفه، ما مردم قمیم

جاروکشان خواهر خورشید هشتمیم

اعجاز این ضریح که همواره بی حد است

چیزی شبیه پنجره فولاد مشهد است

من روی حرف های خود اصرار میکنم

در مثنوی و در غزل اقرار میکنم

ما در کنار دختر موسی نشسته ایم

عمریست محو او به تماشا نشسته ایم

اینجا کویر داغ و نمک زار شور نیست

ما روبروی پهنه ی دریا نشسته ایم

قم سالهاست با نفسش زنده مانده است

باور کنید پیش مسیحا نشسته ایم

بوی مدینه می وزد از شهر ما،بیا

ما در جوار حضرت زهرا نشسته ایم

مربع

از ما به جز بدی که ندیدی ببخشمان

از دست ما چه ها که کشیدی ببخشمان

من هم دلیل حسرت افلاک می شوم

روزی که زیر پای شما خاک می شوم...


...:::... حمید برقعی ...:::...



نوشته شده در 10 اسفند 1391ساعت 23:25 توسط رضابــابــــایی| |

امسال هم گذشت و دلي شعله ور نشد
چشمي براي غربت آيينه تر نشد

باران به چشم مردم ما محترم نبود
گل در ميان کوچه ما معتبر نشد

امسال هم شبيه همان سال هاي پيش
يک شاخه شوق در دل من بارور نشد

مهتاب هر شب از سر اين قريه مي گذشت
از اين همه ستاره کسي با خبر نشد

پايان نداشت فاصله ما و آسمان
اين راه باز يک دو قدم بيشتر نشد

امسال نيز عاشقي انگار کفر بود
دردي درون سينه کس منتشر نشد

من ماندم و روايت تاريک اين غزل
خورشيد روي دفتر من جلوه گر نشد

 


نوشته شده در 10 اسفند 1391ساعت 23:25 توسط رضابــابــــایی| |

آسمان را مى‏ستايم، كه ابرهايش را زيرانداز گام هايت مى‏سازد.

 درختان را دوست مى‏دارم؛ كه شاخه‏هاشان نسيم محبت را با ياد تو معطر و متبرك مى‏كنند.

 آب را مى‏پسندم كه روان مى‏شود، تا غبار از قدوم پاك تو برگيرد.

 باد را مى‏نوشم؛ كه ياد روح‏نواز كوى تو را، هديه مشامم مى‏سازد.

 و انتظار را مقدس مى‏شمرم؛ از آن كه هر آدينه، منتظرت مى‏نشينم. هر آدينه، چشم به راه

 و گام تو مى‏سپارم و هر آدينه، دلم را سفره ي محبت‏هاى تو مى‏كنم.

 نوازش نگاهت را از ما دريغ مدار، اى مولا، يا صاحب‏الزمان...


نوشته شده در 10 اسفند 1391ساعت 23:25 توسط رضابــابــــایی| |

آسمان را مى‏ستايم، كه ابرهايش را زيرانداز گام هايت مى‏سازد.

 درختان را دوست مى‏دارم؛ كه شاخه‏هاشان نسيم محبت را با ياد تو معطر و متبرك مى‏كنند.

 آب را مى‏پسندم كه روان مى‏شود، تا غبار از قدوم پاك تو برگيرد.

 باد را مى‏نوشم؛ كه ياد روح‏نواز كوى تو را، هديه مشامم مى‏سازد.

 و انتظار را مقدس مى‏شمرم؛ از آن كه هر آدينه، منتظرت مى‏نشينم. هر آدينه، چشم به راه

 و گام تو مى‏سپارم و هر آدينه، دلم را سفره ي محبت‏هاى تو مى‏كنم.

 نوازش نگاهت را از ما دريغ مدار، اى مولا، يا صاحب‏الزمان...


نوشته شده در 10 اسفند 1391ساعت 23:25 توسط رضابــابــــایی| |

سؤال:بعد از آمدن امام زمان(عج) چه مسايل و حوادثي اتفاق ميافتد؟

پاسخ:قضاوت درباره همه رخدادهايي كه بعد از ظهور امام زمان(ع) اتفاق ميافتد، مشكل است؛ زيرا در روايات و متون ديني تنها به برخي از حوادث اشاره شده است، ولي اين رخدادها همه حوادثي نيستند كه بعد از ظهور و در مدت حكومت امام زمان(ع) شكل ميگيرند. در اين جا به برخي از حوادث مهم اشاره ميشود كه بعضي از آغاز ظهور، شروع شده و برخي بعد از ظهور و در مدت حكومت امام اتفاق ميافتد:
 

 

 

ادامه مطلب بروید



ادامه مطلب

سؤال:در مورد پيشرفت هايي كه در زمان امام زمان(عج) انجام مي شود چه نظري داريد؟

پاسخ:در روايتي از امام صادق(ع) وارد شده است كه «دانش 27 حرف است؛ پس تمام آنچه پيامبران با آن مبعوث شده اند، 2 حرف (از دانش است) و مردم تا امروز تنها 2 حرف از دانش را دار هستند، اما هنگامي كه قائم ما -عجل الله تعالي فرجه الشريف قيام مي كند، 25 حرف ديگر را در ميان مردم پراكنده مي كند و با آن دو حرف اضافه مي نمايد تا اينكه دانش به 27 حرف كامل مي شود. {(بحارالانوار، ج 52، ص 336) } ظاهراً معناي اين روايت و روايات مشابه اين است كه عقول و خردهاي مردم در اين زمان پيشرفت فراواني مي كند. زيرا در اين دوره معنويت و تقوا بسط پيدا مي كند و موانع علم آموزي و فهم و ادراك صحيح مسدود مي گردد و تمامي مردم امكان مي يابند با تقوا - عامل نگهداري انسان كه باعث روشن بيني و فهم و درك بينا مي شود به تمامي اسراري علوم نزديك شوند. چنانچه در روايات حكومت امام زمان(سلام الله عليه) وارد شده است كه در آن زمان زنان با قرآن سخن مي گويند.



سؤال:نمونه اي از روايات اهل سنت درباره حضرت مهدي (عج ) را ذكر كنيد ؟

پاسخ:رسول اللّه (ص ) فرمود : اگر يك روز از عمر جهان بيشتر نماند باشد خداي متعال آن روز را چنان طـولانـي خواهد كرد تا مردي از اهل بيت من و همنام من به حكومت برسد وزمين را پر از عدل و داد كند , چنانچه پر از ظلم و جور شده است . ( صحيح ترمذي , ج 2 , ص 46 ) , ( صحيح ابي داود , ج 2 , ص 207 ) , ( مسند احمد بن حنبل , ج 1 , ص 378 ) و ( ينابيع الموده , ص 49 , ص 280 , ص 440 و ص 186 ) . از ام سلمه نقل كرده اند كه رسول اللّه (ص ) فرمود : مهدي از عترت من و از فرزندان فاطمه است ( اسـعاف الراغبين , ص 134 )از ابن عباس نقل كرده اند كه رسول اللّه (ص ) فرمود : همانا علي امام امـت بـعـد ازمـن اسـت و از فرزندان او قائم منتظر مي باشد و هنگامي كه ظهور كند زمين را پر ازعدل و داد مي سازد , چنانكه پر از ظلم و جور شده است ( ينابيع الموده , ص 494 )



محمد تقي مصباح يزدي / آموزش عقايد
مصباح يزدي - محمد تقي


نوشته شده در سه شنبه 8 اسفند 1391ساعت 17:43 توسط رضابــابــــایی| |
طبقه بندی: پرسمان درباره امام زمان  
برچسب ها: سوال درباره امام زمان پرسمان جمعه های جمکران سوال درباره امام زمان پرسمان جمعه های جمکران سوال درباره امام زمان پرسمان جمعه های جمکران سوال درباره امام زمان پرسمان جمعه های جمکران سوال درباره امام زمان پرسمان جمعه های جمکران سوال درباره امام زمان پرسمان جمعه های جمکران سوال درباره امام زمان پرسمان جمعه های جمکران سوال درباره امام زمان پرسمان جمعه های جمکران سوال درباره امام زمان پرسمان جمعه های جمکران سوال درباره امام زمان پرسمان جمعه های جمکران سوال درباره امام زمان پرسمان جمعه های جمکران سوال درباره امام زمان پرسمان جمعه های جمکران سوال درباره امام زمان پرسمان جمعه های جمکران سوال درباره امام زمان پرسمان جمعه های جمکران سوال درباره امام زمان پرسمان جمعه های جمکران سوال درباره امام زمان پرسمان جمعه های جمکران سوال درباره امام زمان پرسمان جمعه های جمکران سوال درباره امام زمان پرسمان جمعه های جمکران سوال درباره امام زمان پرسمان جمعه های جمکران سوال درباره امام زمان پرسمان جمعه های جمکران سوال درباره امام زمان پرسمان جمعه های جمکران سوال درباره امام زمان پرسمان جمعه های جمکران سوال درباره امام زمان پرسمان جمعه های جمکران سوال درباره امام زمان پرسمان جمعه های جمکران سوال درباره امام زمان پرسمان جمعه های جمکران سوال درباره امام زمان پرسمان جمعه های جمکران

سؤال:دلايل اثبات امام زمان(عج) را ذكر كنيد.

پاسخ:عقيده به مهدويت، از امور مسلّم و قطعي تاريخ و كلام اسلامي است. مسلمانان اعم از شيعه و سني به "مهدي موعود" باور دارند. نقطة اصطكاك شيعه و سني در "مهدويت" تولد حضرت است.

 

به ادامه مطلب بروید



ادامه مطلب

مادر گرامي او
مادرش، بانوي بزرگ، نيک بخت و پرشکوه و گرانقدري بنام «نرجس» است و او را «صيقل»، «ريحانه» «سوسن» نيز ناميده اند.
لازم به يادآوري است که تعدد نام و اختلاف در اسم، نه تعدد شخصيت را مي طلبد و نه اختلاف در مورد صاحب آن را.

 

 

ادامه مطلب را دنبال کنید



ادامه مطلب
نوشته شده در سه شنبه 8 اسفند 1391ساعت 17:36 توسط رضابــابــــایی| |
طبقه بندی: زندگی نامه امام زمان  
برچسب ها: کامل ترین زندگی نامه امام زمان زندگی نامه امام زمان جمعه های جمکران کامل ترین زندگی نامه امام زمان زندگی نامه امام زمان جمعه های جمکران کامل ترین زندگی نامه امام زمان زندگی نامه امام زمان جمعه های جمکران کامل ترین زندگی نامه امام زمان زندگی نامه امام زمان جمعه های جمکران کامل ترین زندگی نامه امام زمان زندگی نامه امام زمان جمعه های جمکران کامل ترین زندگی نامه امام زمان زندگی نامه امام زمان جمعه های جمکران کامل ترین زندگی نامه امام زمان زندگی نامه امام زمان جمعه های جمکران کامل ترین زندگی نامه امام زمان زندگی نامه امام زمان جمعه های جمکران کامل ترین زندگی نامه امام زمان زندگی نامه امام زمان جمعه های جمکران کامل ترین زندگی نامه امام زمان زندگی نامه امام زمان جمعه های جمکران کامل ترین زندگی نامه امام زمان زندگی نامه امام زمان جمعه های جمکران کامل ترین زندگی نامه امام زمان زندگی نامه امام زمان جمعه های جمکران کامل ترین زندگی نامه امام زمان زندگی نامه امام زمان جمعه های جمکران کامل ترین زندگی نامه امام زمان زندگی نامه امام زمان جمعه های جمکران کامل ترین زندگی نامه امام زمان زندگی نامه امام زمان جمعه های جمکران کامل ترین زندگی نامه امام زمان زندگی نامه امام زمان جمعه های جمکران کامل ترین زندگی نامه امام زمان زندگی نامه امام زمان جمعه های جمکران کامل ترین زندگی نامه امام زمان زندگی نامه امام زمان جمعه های جمکران کامل ترین زندگی نامه امام زمان زندگی نامه امام زمان جمعه های جمکران کامل ترین زندگی نامه امام زمان زندگی نامه امام زمان جمعه های جمکران کامل ترین زندگی نامه امام زمان زندگی نامه امام زمان جمعه های جمکران کامل ترین زندگی نامه امام زمان زندگی نامه امام زمان جمعه های جمکران کامل ترین زندگی نامه امام زمان زندگی نامه امام زمان جمعه های جمکران کامل ترین زندگی نامه امام زمان زندگی نامه امام زمان جمعه های جمکران کامل ترین زندگی نامه امام زمان زندگی نامه امام زمان جمعه های جمکران کامل ترین زندگی نامه امام زمان زندگی نامه امام زمان جمعه های جمکران کامل ترین زندگی نامه امام زمان زندگی نامه امام زمان جمعه های جمکران کامل ترین زندگی نامه امام زمان زندگی نامه امام زمان جمعه های جمکران کامل ترین زندگی نامه امام زمان زندگی نامه امام زمان جمعه های جمکران کامل ترین زندگی نامه امام زمان زندگی نامه امام زمان جمعه های جمکران کامل ترین زندگی نامه امام زمان زندگی نامه امام زمان جمعه های جمکران کامل ترین زندگی نامه امام زمان زندگی نامه امام زمان جمعه های جمکران کامل ترین زندگی نامه امام زمان زندگی نامه امام زمان جمعه های جمکران کامل ترین زندگی نامه امام زمان زندگی نامه امام زمان جمعه های جمکران کامل ترین زندگی نامه امام زمان زندگی نامه امام زمان جمعه های جمکران کامل ترین زندگی نامه امام زمان زندگی نامه امام زمان جمعه های جمکران کامل ترین زندگی نامه امام زمان زندگی نامه امام زمان جمعه های جمکران کامل ترین زندگی نامه امام زمان زندگی نامه امام زمان جمعه های جمکران

امام مهدي کيست؟
سخن از امام مهدي عليه السلام سخن از يک موضوع عقيدتي و مذهبي بسيار حساس و مهمي است که رابطه تنگاتنگ وگسست ناپذيري با اسلام و مسلمانان دارد، چرا که وجود گرانمايه او يک واقعيت اسلامي و از مهم ترين مسايل ديني و از اساس مکتب و ايمان به ارزشهاي معنوي است.
بحث از شخصيت آن حضرت، آنگونه که برخي از نويسندگان منحرف پنداشته اند، بحث از افسانه اي نيست که شيعه آن را به منظور آرامش بخشيدن به روان ناآرام خويش که در رهگذر قرون و اعصار تحت فشار ظلم و استبداد بوده است -ساخته باشد و بخاطر مرهم نهادن بر قلب زخم خورده اي که باران مصائب در مسير زمان بر سر آنان باريده است- سر هم کرده باشد.
بحث از امام مهدي عليه السلام آنگونه که برخي فيلسوف نماها گفته اند انديشه اي نيست که به منظور تخفيف دردها و آرامش بخشيدن به رنج و فشاري باشد که از رهگذر حاکميت زمامداران بيدادگر قرون و اعصار، در برخي اذهان و افکار جايگزين شده باشد.
و نيز آنگونه که برخي عناصر نادان مدعي دانش و فرهنگ، تصور کرده اند، خرافه اي نيست که آن را، داستان سرايان ساخته و پرداخته و به اسلام چسبانده باشند و نيز بازيچه تاريخي نيست تا اسباب تمسخر دشمنان بدانديش و دلقک و ياوه گو باشد؛ بلکه يک واقعيت اسلامي است که در خور اهميت بخشيدن بسيار

 

 

لطفا به ادامه مطلب بروید



ادامه مطلب
نوشته شده در سه شنبه 8 اسفند 1391ساعت 17:34 توسط رضابــابــــایی| |
طبقه بندی: زندگی نامه امام زمان  

آدين

كاش بودم شبيه آيينه
ساده و بي ريا و بي كينه

بازدارد، هواي شبگردي
دلم اين خرقه پوش پشمينه

از شراب غمت بنوشانم
جرعه اي اعتقاد ديرينه

آه از آن دم كه شعله ور گردد
كوه آتشفشان اين سينه

رفته اي و به شوق آمدنت
مي شمارم هنوز، آدينه
 

 



ايوب پرندوار



نوشته شده در سه شنبه 8 اسفند 1391ساعت 17:30 توسط رضابــابــــایی| |
طبقه بندی: شعر   
برچسب ها: جمعه های جمکران جمعه های جمکران جمعه های جمکران جمعه های جمکران جمعه های جمکران جمعه های جمکران جمعه های جمکران

آخرين شنبه امروز است


چند ماهيست،
كه هر چند روز يك بار
پرده ها را كه باز مي كني،
انگار
نور ديگري به خانه مي تابد.
گاهگاهي در و ديوار
رنگ تازه مي گيرد.

مي روي و كتاب مي خواني،
ولي انگار رفته اي قدم بزني.
بعضي از صفحه ها را كه خوب مي خواني
رفتي انگار راهپيمايي!

اين روزها گاهي
جاي باران، شراب مي بارد!
تازگي ها سه چار بار ديدم
پشت آيينه هم هوا دارد.
من خودم آخر شب، گيج،
روي تصوير تخت مي خوابم.

اين روزها ديگر
حرف مازاد بر مصرف،
توي كوچه و خيابان نيست.
در محلهي ما، بقال،
هر چه را كه مي خواهي
از نگاهت سريع مي خواند...

دوسه روز پيش بود،آري
من خودم توي كوچه اي ديدم
يك نفر به ديگري مي گفت:
آخرين شنبه، امروز است...

راستي ! لباس نويم كو؟
آخرين عصر جمعه ،
مي اید


نوشته شده در سه شنبه 8 اسفند 1391ساعت 17:29 توسط رضابــابــــایی| |
طبقه بندی: اس ام اس  
برچسب ها: جمعه های جمکران جمعه های جمکران جمعه های جمکران جمعه های جمکران جمعه های جمکران جمعه های جمکران جمعه های جمکران

 

آخرين توفان

به دنبال تو مي گردم نمي يابم نشانت را
بگو بايد كجا جويم مدار كهكشانت را ؟
تمام جاده را رفتم غباري از سواري نيست
بيابان تا بيابان جسته ام رد نشانت را
نگاهم مثل طفلان ، زير باران خيره شد بر ابر
ببيند تا مگر در آسمان ، رنگين كمانت را
كهن شد انتظار اما به شوقي تازه ، بال افشان
تمام جسم و جان لب شد كه بوسد آستانت را
كرامت گر كني اين قطره ناچيز را ، شايد
كه چون ابري بگردم كوچه هاي آسمانت را
الا اي آخرين توفان ! بپيچ از شرق آدينه
كه دريا بوسه بنشاند لب آتش نشانت را
 


حسين اسرافيلي



نوشته شده در سه شنبه 8 اسفند 1391ساعت 17:28 توسط رضابــابــــایی| |
طبقه بندی: شعر   
برچسب ها: جمعه های جمکران شعر امام زمان جمعه های جمکران شعر امام زمان جمعه های جمکران شعر امام زمان جمعه های جمکران شعر امام زمان جمعه های جمکران شعر امام زمان جمعه های جمکران شعر امام زمان جمعه های جمکران شعر امام زمان جمعه های جمکران شعر امام زمان جمعه های جمکران شعر امام زمان جمعه های جمکران شعر امام زمان جمعه های جمکران شعر امام زمان جمعه های جمکران شعر امام زمان جمعه های جمکران شعر امام زمان جمعه های جمکران شعر امام زمان جمعه های جمکران شعر امام زمان جمعه های جمکران شعر امام زمان جمعه های جمکران شعر امام زمان جمعه های جمکران شعر امام زمان جمعه های جمکران شعر امام زمان جمعه های جمکران شعر امام زمان جمعه های جمکران شعر امام زمان جمعه های جمکران شعر امام زمان جمعه های جمکران شعر امام زمان جمعه های جمکران شعر امام زمان جمعه های جمکران شعر امام زمان جمعه های جمکران شعر امام زمان جمعه های جمکران شعر امام زمان جمعه های جمکران شعر امام زمان

آتشي از عشق در جانم فكندي، خوش فكندي

من كه جز عشق تو آغازي و پاياني ندارم

سر نهم در كوي عشقت، جان دهم در راه عشقت

من چه گويم؟ من به جز عشقت سر و جاني ندارم

امام خميني(ره)



نوشته شده در سه شنبه 8 اسفند 1391ساعت 17:26 توسط رضابــابــــایی| |
طبقه بندی: شعر   
برچسب ها: جمعه های جمکران جمعه های جمکران جمعه های جمکران جمعه های جمکران جمعه های جمکران جمعه های جمکران جمعه های جمکران جمعه های جمکران جمعه های جمکران جمعه های جمکران جمعه های جمکران جمعه های جمکران جمعه های جمکران جمعه های جمکران جمعه های جمکران جمعه های جمکران جمعه های جمکران جمعه های جمکران جمعه های جمکران جمعه های جمکران جمعه های جمکران جمعه های جمکران جمعه های جمکران جمعه های جمکران جمعه های جمکران جمعه های جمکران جمعه های جمکران جمعه های جمکران جمعه های جمکران جمعه های جمکران جمعه های جمکران جمعه های جمکران جمعه های جمکران جمعه های جمکران جمعه های جمکران جمعه های جمکران جمعه های جمکران جمعه های جمکران جمعه های جمکران جمعه های جمکران جمعه های جمکران جمعه های جمکران جمعه های جمکران جمعه های جمکران جمعه های جمکران جمعه های جمکران

حتماً همينكه آمدي از آفتابها
ميكاهي از برودتِ سرماي خوابها

آوازهاي شرقيِ خود را پلي بزن
تا قار قارِ لعنتيِ اين غُرابها

ما موجهايِ كوچكِ از ياد رفته ايم
اي آبرويِ هرچه تلاطم درآبها

تكثير مي شوند و وقيح و پر از دروغ
در امتدادِ چشمِ جهاني سرابها

چون امتدادِ يك شبِ از ياد رفته ايم
ما چشمهايِ غرق درافسونِ خوابها

در نورهايِ مشرقي ات سبز مي شويم
حتماً همينكه آمدي از آفتابها


نوشته شده در سه شنبه 8 اسفند 1391ساعت 17:24 توسط رضابــابــــایی| |
طبقه بندی: شعر   
برچسب ها: جمعه های جمکران شعر امام زمان جمعه های جمکران شعر امام زمان جمعه های جمکران شعر امام زمان جمعه های جمکران شعر امام زمان جمعه های جمکران شعر امام زمان جمعه های جمکران شعر امام زمان جمعه های جمکران شعر امام زمان جمعه های جمکران شعر امام زمان جمعه های جمکران شعر امام زمان جمعه های جمکران شعر امام زمان جمعه های جمکران شعر امام زمان جمعه های جمکران شعر امام زمان جمعه های جمکران شعر امام زمان جمعه های جمکران شعر امام زمان جمعه های جمکران شعر امام زمان جمعه های جمکران شعر امام زمان جمعه های جمکران شعر امام زمان جمعه های جمکران شعر امام زمان جمعه های جمکران شعر امام زمان جمعه های جمکران شعر امام زمان جمعه های جمکران شعر امام زمان جمعه های جمکران شعر امام زمان جمعه های جمکران شعر امام زمان جمعه های جمکران شعر امام زمان جمعه های جمکران شعر امام زمان جمعه های جمکران شعر امام زمان

مولایم!

دلم برای ورود تو لحظه شماری می کند و حنجره ام تو را فریاد می زند،

 تو که تجلی عشقی.

قنوتم را طولانی می کنم تا تو نیمه شبی برای آن دعا کنی.

 کوچه های غریب بی کسی را آب و جارو می کنم تا تو صبحی زود از آن کوچه عبور کنی.

هر روز چراغ دلم را با «جامعه الکبیره» روشن می کنم

 و سفره افطارم را با «آل یاسین»و «عهد» تزیین می کنم،

برای ظهور تو هر روز پای درد «کمیل» می نشینم

نمی دانم آخرین ایستگاه «توسل» چه هیجانی دارد که مرا با خود تا آن سوی فاصله ها می برد

 و صبح آدینه چه صفایی دارد،

 که صبح آسمانش پراز «ندبه» است

مولایم...!

 بی تو دفتر دلمان پر است از مشق های انتظار

و من با دلم می خواهم آن روز که می آیی زیباترین مدال ایثار را تقدیم نگاه تو کنم

 

 

 

 

لطفا به ادامه مطلب برويد



ادامه مطلب
نوشته شده در پنج شنبه 26 بهمن 1391ساعت 11:44 توسط رضابــابــــایی| |
طبقه بندی: دل نوشته  
برچسب ها: دل نوشته به امام زمان دل نوشته به امام زمان دل نوشته به امام زمان دل نوشته به امام زمان دل نوشته به امام زمان دل نوشته به امام زمان دل نوشته به امام زمان دل نوشته به امام زمان دل نوشته به امام زمان دل نوشته به امام زمان دل نوشته به امام زمان دل نوشته به امام زمان دل نوشته به امام زمان دل نوشته به امام زمان دل نوشته به امام زمان دل نوشته به امام زمان دل نوشته به امام زمان دل نوشته به امام زمان دل نوشته به امام زمان دل نوشته به امام زمان دل نوشته به امام زمان دل نوشته به امام زمان دل نوشته به امام زمان دل نوشته به امام زمان دل نوشته به امام زمان دل نوشته به امام زمان دل نوشته به امام زمان دل نوشته به امام زمان دل نوشته به امام زمان دل نوشته به امام زمان دل نوشته به امام زمان دل نوشته به امام زمان دل نوشته به امام زمان دل نوشته به امام زمان دل نوشته به امام زمان دل نوشته به امام زمان دل نوشته به امام زمان دل نوشته به امام زمان دل نوشته به امام زمان دل نوشته به امام زمان دل نوشته به امام زمان دل نوشته به امام زمان دل نوشته به امام زمان دل نوشته به امام زمان دل نوشته به امام زمان دل نوشته به امام زمان دل نوشته به امام زمان دل نوشته به امام زمان دل نوشته به امام زمان دل نوشته به امام زمان دل نوشته به امام زمان دل نوشته به امام زمان دل نوشته به امام زمان دل نوشته به امام زمان دل نوشته به امام زمان دل نوشته به امام زمان دل نوشته به امام زمان دل نوشته به امام زمان دل نوشته به امام زمان دل نوشته به امام زمان دل نوشته به امام زمان دل نوشته به امام زمان دل نوشته به امام زمان دل نوشته به امام زمان دل نوشته به امام زمان دل نوشته به امام زمان دل نوشته به امام زمان دل نوشته به امام زمان دل نوشته به امام زمان دل نوشته به امام زمان دل نوشته به امام زمان دل نوشته به امام زمان دل نوشته به امام زمان دل نوشته به امام زمان دل نوشته به امام زمان دل نوشته به امام زمان دل نوشته به امام زمان دل نوشته به امام زمان دل نوشته به امام زمان دل نوشته به امام زمان دل نوشته به امام زمان دل نوشته به امام زمان دل نوشته به امام زمان دل نوشته به امام زمان دل نوشته به امام زمان دل نوشته به امام زمان دل نوشته به امام زمان دل نوشته به امام زمان دل نوشته به امام زمان دل نوشته به امام زمان دل نوشته به امام زمان دل نوشته به امام زمان دل نوشته به امام زمان دل نوشته به امام زمان دل نوشته به امام زمان دل نوشته به امام زمان دل نوشته به امام زمان دل نوشته به امام زمان دل نوشته به امام زمان دل نوشته به امام زمان دل نوشته به امام زمان دل نوشته به امام زمان دل نوشته به امام زمان دل نوشته به امام زمان دل نوشته به امام زمان دل نوشته به امام زمان دل نوشته به امام زمان دل نوشته به امام زمان دل نوشته به امام زمان دل نوشته به امام زمان دل نوشته به امام زمان دل نوشته به امام زمان دل نوشته به امام زمان دل نوشته به امام زمان دل نوشته به امام زمان دل نوشته به امام زمان دل نوشته به امام زمان دل نوشته به امام زمان دل نوشته به امام زمان دل نوشته به امام زمان دل نوشته به امام زمان دل نوشته به امام زمان

چشامو می دوزم به جاده انتظار

دیدن روی ماه تو اگه یه روزی پا بده

رخ زیبات پیغمبری،لحن صدات علی اکبری

کسی که یاری مثل تو داره بیاره

کیه که از هممون دل می بره

گریه نکن دل دیوونه نگو تو آسمون نیست ستاره

گل نرگس...توی موج ابر و باد یه روزی مهدی میاد

ماه دل آرا بیا از پشت ابرا بیا

 

دلم اگه مجنونه اگه شده دیوونه

شب فراقم سر اومده

 

بی تو هوای زمونه سرده

 

 

 

دانلود نكني ضرر كردي

بسم الله...


نوشته شده در پنج شنبه 26 بهمن 1391ساعت 11:42 توسط رضابــابــــایی| |
طبقه بندی: غروب جمعه دانلود کده ی جمعه های انتظار  

مداحی حاج مهدی اکبری

دوباره مثل بلبلان باز ترانه ها کنند.

 

 

 

تواشیح و سرود

یابن الزهرا

نبود...

مهدی صاحب الزمان

مهدی بیا

مژده یاران

ما را سوی خود راهی دهی

گیسو بگشایی

گل نرگس

سیدی سیدی

از زمین و زمان

 

 

 

دانلود مداحی حمید علیمی

حمید علیمی(دل بردی از من به یغما...)

حمید علیمی(کار گل زار شود گر تو به گلزار آیی...)

حمید علیمی(ساقیا از در میخانه جوابم نکن...)

حمید علیمی(سیدی یابن الحسن...)

حمید علیمی(ای ماه عالم آرا رحمی به حال زارم...)

حمید علیمی(غریبمو کسی به این غریبه سر نمیرنه...)

حمید علیمی(عمر ما رفت و چشم انتظاریم...)

حمید علیمی(به سوی تو...)

 

 

 

دانلود مداحی جواد مقدم

جواد مقدم(آسمون عصرای جمعه...)

جواد مقدم(ای تمام آرزویم...)

جواد مقدم(منزل به منزل می روی...)

جواد مقدم(مولا مولا بیا بیا آقا...)

جواد مقدم(از تو جه پنهون آقا جون...)

جواد مقدم(اسم تو ورد زبونم همیشه از تو می خونم...)

جواد مقدم(آروم جونم میشه بدونم...)

جواد مقدم(عمرمو به رات میشینم تا بیای...)

 

 

دانلود ادعیه مهدوی

دعای عهد

دعای عهد(2)

دعای عهد(3)

زیارت آل یاسین(1)

زیارت آل یاسین(2)

زیارت آل یاسین(3)

دعای ندبه

 دعای فرج

زیارت امام زمان(عج)

صلوات روز جمعه


نوشته شده در پنج شنبه 26 بهمن 1391ساعت 11:40 توسط رضابــابــــایی| |
طبقه بندی: شعر  دانلود کده ی جمعه های انتظار  
برچسب ها: دانلود مداحي مهدوي دانلود مداحي مهدوي دانلود مداحي مهدوي دانلود مداحي مهدوي دانلود مداحي مهدوي دانلود مداحي مهدوي دانلود مداحي مهدوي دانلود مداحي مهدوي دانلود مداحي مهدوي دانلود مداحي مهدوي دانلود مداحي مهدوي دانلود مداحي مهدوي دانلود مداحي مهدوي دانلود مداحي مهدوي دانلود مداحي مهدوي دانلود مداحي مهدوي دانلود مداحي مهدوي دانلود مداحي مهدوي دانلود مداحي مهدوي دانلود مداحي مهدوي دانلود مداحي مهدوي دانلود مداحي مهدوي دانلود مداحي مهدوي دانلود مداحي مهدوي دانلود مداحي مهدوي دانلود مداحي مهدوي دانلود مداحي مهدوي دانلود مداحي مهدوي دانلود مداحي مهدوي دانلود مداحي مهدوي دانلود مداحي مهدوي دانلود مداحي مهدوي دانلود مداحي مهدوي دانلود مداحي مهدوي دانلود مداحي مهدوي دانلود مداحي مهدوي دانلود مداحي مهدوي دانلود مداحي مهدوي دانلود مداحي مهدوي دانلود مداحي مهدوي دانلود مداحي مهدوي دانلود مداحي مهدوي دانلود مداحي مهدوي دانلود مداحي مهدوي دانلود مداحي مهدوي دانلود مداحي مهدوي دانلود مداحي مهدوي دانلود مداحي مهدوي دانلود مداحي مهدوي دانلود مداحي مهدوي دانلود مداحي مهدوي دانلود مداحي مهدوي دانلود مداحي مهدوي دانلود مداحي مهدوي دانلود مداحي مهدوي دانلود مداحي مهدوي دانلود مداحي مهدوي دانلود مداحي مهدوي دانلود مداحي مهدوي دانلود مداحي مهدوي دانلود مداحي مهدوي دانلود مداحي مهدوي دانلود مداحي مهدوي دانلود مداحي مهدوي دانلود مداحي مهدوي دانلود مداحي مهدوي دانلود مداحي مهدوي دانلود مداحي مهدوي دانلود مداحي مهدوي دانلود مداحي مهدوي دانلود مداحي مهدوي دانلود مداحي مهدوي دانلود مداحي مهدوي دانلود مداحي مهدوي دانلود مداحي مهدوي دانلود مداحي مهدوي دانلود مداحي مهدوي دانلود مداحي مهدوي دانلود مداحي مهدوي دانلود مداحي مهدوي دانلود مداحي مهدوي دانلود مداحي مهدوي دانلود مداحي مهدوي دانلود مداحي مهدوي دانلود مداحي مهدوي دانلود مداحي مهدوي دانلود مداحي مهدوي دانلود مداحي مهدوي دانلود مداحي مهدوي دانلود مداحي مهدوي دانلود مداحي مهدوي دانلود مداحي مهدوي دانلود مداحي مهدوي دانلود مداحي مهدوي دانلود مداحي مهدوي دانلود مداحي مهدوي دانلود مداحي مهدوي دانلود مداحي مهدوي دانلود مداحي مهدوي دانلود مداحي مهدوي دانلود مداحي مهدوي دانلود مداحي مهدوي دانلود مداحي مهدوي دانلود مداحي مهدوي دانلود مداحي مهدوي دانلود مداحي مهدوي دانلود مداحي مهدوي دانلود مداحي مهدوي دانلود مداحي مهدوي دانلود مداحي مهدوي دانلود مداحي مهدوي دانلود مداحي مهدوي دانلود مداحي مهدوي دانلود مداحي مهدوي دانلود مداحي مهدوي دانلود مداحي مهدوي دانلود مداحي مهدوي دانلود مداحي مهدوي دانلود مداحي مهدوي دانلود مداحي مهدوي دانلود مداحي مهدوي دانلود مداحي مهدوي دانلود مداحي مهدوي دانلود مداحي مهدوي دانلود مداحي مهدوي دانلود مداحي مهدوي دانلود مداحي مهدوي دانلود مداحي مهدوي دانلود مداحي مهدوي دانلود مداحي مهدوي دانلود مداحي مهدوي دانلود مداحي مهدوي دانلود مداحي مهدوي دانلود مداحي مهدوي دانلود مداحي مهدوي دانلود مداحي مهدوي دانلود مداحي مهدوي دانلود مداحي مهدوي

  سوره اللیل

در آن پنج آيه مي باشد:

آيات ۱، ۲ ، ۹ ،۱۰، ۱۴

۱- ( والليل اذا يغشي ، و النهار اذا تجلي ) [۱]

قسم به شب در آن هنگام كه جهان را بپوشاند .

و قسم به روز هنگامي كه تجلي كند .

محمد بن مسلم گويد : از حضرت باقر تاويل آيات فوق را سئوال نمودم ، فرمود مراد از ليل « اولي » و

«دومي » است كه تاريكي جهل و ستم آنها روشنائي امير المومنين  رادر خلافتي كه براي خودشان

تشكيل دادند پوشاند و حق آن بزرگوار را غصب نمودند.

و آن حضرت صبر كرد تا دولت آنها به پايان رسيد ، و مقصود از نهار ( وجود مقدس ) حضرت قائم  آل

محمد عجل الله تعالي فرجه  است چون ظاهر شود باطل را محو نمايد و از بين ببرد ، و در قرآن خداوند

مثل هايي براي مردم زده ولي مخاطب قرآن پيامبر اكرم و ما ائمه هستيم و مثل هاي قرآن را جز ما

كسي نمي داند و نمي فهمد . [۲]

۲- ( وكذب بالحسني ، فسنيسره لليسري فانذرتكم نارا" تلظي ) [۳]

و پاداش نيك ( الهي ) را تكذيب كند .

ما به زودي او را در مسير دشواري قرار مي دهيم .

امام صادق (ع) فرمود : «ليله» حضرت فاطمه سلام الله عليها  است و « قدر» خداوند است

و هر كس به «فاطمه » معرفت داشته باشد ، به درستي كه شب قدر را درك نموده ( و در حقيقت خدا را

شناخته است ) وحضرت فاطمه (سلام الله عليها ) را فاطمه ناميدند به اين دليل كه مردم از معرفت او

قطع و دورند ( يعني كسي به كنه معرفت حضرت فاطمه سلام الله عليها  نرسيده است ) و « ليله القدر

خير من الف شهر » يعني :

بهتر است از هزار مومن است و حضرت فاطمه زهرا  ـ ام المومنين است و « تنزيل الملائكه و الروح»

ملائكه ، مومنين هستند كه داراي علوم آل محمد  اند ، و « روح القدس»  حضرت فاطمه  است و «مطلع

الفجر» يعني خروج قائم آل محمد  . [۴]

پی نوشت ها:

[1]  ليل آيات 1 و 2

[2]  الف) غايه المرام ، ص 757 - ب ) تفسير صافي ، ج 5 ص 336

[3]  ليل ، آيات 9 ـ 10

[4]  الف ) تفسير فرات كوفي ، ص 581 - ب ) اثبات الهدي  ، ج 7 ، ص 134

 

 


لطفا به ادامه مطلب برويد و لذت ببريد

 

 

 



ادامه مطلب
نوشته شده در پنج شنبه 26 بهمن 1391ساعت 11:36 توسط رضابــابــــایی| |
طبقه بندی: مذهبی   
برچسب ها: مهدويت مهدويت مهدويت مهدويت مهدويت مهدويت مهدويت مهدويت مهدويت مهدويت مهدويت مهدويت مهدويت مهدويت مهدويت مهدويت مهدويت مهدويت مهدويت مهدويت مهدويت مهدويت مهدويت مهدويت مهدويت مهدويت مهدويت مهدويت مهدويت مهدويت مهدويت مهدويت مهدويت مهدويت مهدويت مهدويت مهدويت مهدويت مهدويت مهدويت مهدويت مهدويت مهدويت مهدويت مهدويت مهدويت مهدويت مهدويت مهدويت مهدويت مهدويت مهدويت مهدويت مهدويت مهدويت مهدويت مهدويت مهدويت مهدويت مهدويت مهدويت مهدويت مهدويت مهدويت مهدويت مهدويت مهدويت مهدويت مهدويت مهدويت مهدويت مهدويت مهدويت مهدويت مهدويت مهدويت مهدويت مهدويت مهدويت مهدويت مهدويت مهدويت مهدويت مهدويت مهدويت مهدويت مهدويت مهدويت مهدويت مهدويت مهدويت مهدويت مهدويت مهدويت مهدويت مهدويت مهدويت مهدويت مهدويت مهدويت مهدويت مهدويت مهدويت مهدويت مهدويت مهدويت مهدويت

گفتم چرا قلبم دگر بر تار زلفت گير نيست

سر بر زمين افكند و گفت خود كرده را تدبير نيست

اشكي به زير مقدمش انداختم رحمي كند

گفتا كه اشك بي ورع در رتبه تاثير نيست

گفتم بيا در بند كش اين بنده فرار را

گفتا اگر عاشق شوي كاريت با زنجير نيست

گفتم كه ديگر گوييا افتاده ام از چشم تو

با غم نگاهم كرد وگفت مهدي زنوكر سير نيست

 

لطفا به ادامه مطلب برويد



ادامه مطلب
نوشته شده در پنج شنبه 26 بهمن 1391ساعت 11:28 توسط رضابــابــــایی| |
طبقه بندی: شعر   
برچسب ها: شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان شعر امام زمان

ظهور هويدا 

ابو سعيد خدرى روايت مى كند كه پيغمبر (ص) فرمود :

يخرج المهدى فى امتى يبعثه الله عياناً للناس يتنعم الامة و تعيش الماشية و تخرج الارض نباتها و يعطى

المال صحاحاً .

مهدى ميان امت من قيام خواهد كرد و خداوند او را به طور آشكار براى مردم برانگيزد ، مردم در رفاه ، و

چهار پايان در آسايش باشند، و زمين روئيدنيهاى خود را بيرون دهد و او مال را به طور مساوى ميان مردم

تقسيم نمايد.

 

 

مهدى ، حسينى است :

در آن كتاب از حذيفة بن يمان روايت مى كند كه گفت: پيامبر خطبه اى ايراد فرمود و آنچه مى بايد اتفاق

بيفتد به ما اطلاع داد سپس فرمود :

 لولم يبق من الدنيا الا يوم واحد لطول الله عزوجل ذلك اليوم حتى يبعث رجلاً من ولدى اسمه اسمى .

اگر از عمر دنيا جز يك روز بيشتر نمانده باشد. خداوند آن روز را چندان دراز گرداند تا مردى از اولاد من

برانگيزد  كه همنام من باشد.

سلمان برخاست و عرض كرد: اى رسول خدا(ص) از كدام فرزند شما خواهد  بود؟ فرمود : از اين فرزندم ،

و دست روى شانه حسين (ع) گذاشت.

كشف الغمه ، على بى عيسى اربلى بنقل بحار، ج 51، از صفحه 78تا 85

 

 

لطفا به ادامه مطلب برويد



ادامه مطلب
نوشته شده در پنج شنبه 26 بهمن 1391ساعت 11:23 توسط رضابــابــــایی| |
طبقه بندی:  حـــدیث  
برچسب ها: حديث امام زمان حديث امام زمان حديث امام زمان حديث امام زمان حديث امام زمان حديث امام زمان حديث امام زمان حديث امام زمان حديث امام زمان حديث امام زمان حديث امام زمان حديث امام زمان حديث امام زمان حديث امام زمان حديث امام زمان حديث امام زمان حديث امام زمان حديث امام زمان حديث امام زمان حديث امام زمان حديث امام زمان حديث امام زمان حديث امام زمان حديث امام زمان حديث امام زمان حديث امام زمان حديث امام زمان حديث امام زمان حديث امام زمان حديث امام زمان حديث امام زمان حديث امام زمان حديث امام زمان حديث امام زمان حديث امام زمان حديث امام زمان حديث امام زمان حديث امام زمان حديث امام زمان حديث امام زمان حديث امام زمان حديث امام زمان حديث امام زمان حديث امام زمان حديث امام زمان حديث امام زمان حديث امام زمان حديث امام زمان حديث امام زمان حديث امام زمان حديث امام زمان حديث امام زمان حديث امام زمان حديث امام زمان حديث امام زمان حديث امام زمان حديث امام زمان حديث امام زمان حديث امام زمان حديث امام زمان حديث امام زمان حديث امام زمان حديث امام زمان حديث امام زمان حديث امام زمان حديث امام زمان حديث امام زمان حديث امام زمان حديث امام زمان حديث امام زمان حديث امام زمان حديث امام زمان حديث امام زمان حديث امام زمان حديث امام زمان حديث امام زمان حديث امام زمان حديث امام زمان حديث امام زمان حديث امام زمان حديث امام زمان حديث امام زمان حديث امام زمان حديث امام زمان حديث امام زمان حديث امام زمان حديث امام زمان حديث امام زمان حديث امام زمان حديث امام زمان حديث امام زمان حديث امام زمان حديث امام زمان حديث امام زمان حديث امام زمان حديث امام زمان حديث امام زمان حديث امام زمان حديث امام زمان حديث امام زمان حديث امام زمان حديث امام زمان حديث امام زمان حديث امام زمان حديث امام زمان حديث امام زمان حديث امام زمان حديث امام زمان حديث امام زمان حديث امام زمان حديث امام زمان حديث امام زمان حديث امام زمان حديث امام زمان حديث امام زمان حديث امام زمان حديث امام زمان

عصر يك جمعه دلگير،

دلم گفت: بگويم، بنويسم

كه چرا عشق به انسان نرسيدست،

چرا آب به انسان نرسيدست،

و هنوزم كه هنوز است، غم عشق به پايان نرسيدست

بگو حافظ دل‌خسته ز شيراز بيايد،

بنويسد كه هنوزم كه هنوز است،

چرا يوسف گم‌گشته به كنعان نرسيدست و

چرا كلبه احزان به گلستان نرسيدست

عصر اين جمعه دلگير،

وجود تو كنار دل هر بي‌دل آشفته شود حس

كجايي گل نرگس؟

***************************

كاش بودي تا دلم تنها نبود

تا اسير غصه فردا نبود

كاش بودي تا فقط باور كني

بي تو هرگز زندگي زيبا نبود

******************************

ما معتقديم عشق سر خواهد زد

بر پشت ستم كسي تبر خواهد زد

سوگند به هر چهارده آيه نور

سوگند به زخم‌هاي سرشار غرور

آخر، شب سرد ما سحر مي‌گردد

مهدي به ميان شيعه بر مي‌گردد

*************************

براي آمدنت انتظار كافي نيست

دعا و اشك و دل بي‌قرار كافي نيست

خودت دعا بكن اي نازنين كه بر گردي

دعاي اين همه شب‌زنده‌دار كافي نيست

 

 

به ادامه مطلب برويد و لذت ببريد



ادامه مطلب
نوشته شده در پنج شنبه 26 بهمن 1391ساعت 11:17 توسط رضابــابــــایی| |
طبقه بندی: اس ام اس  
برچسب ها: پيامك امام زمان پيامك امام زمان پيامك امام زمان پيامك امام زمان پيامك امام زمان پيامك امام زمان پيامك امام زمان پيامك امام زمان پيامك امام زمان پيامك امام زمان پيامك امام زمان پيامك امام زمان پيامك امام زمان پيامك امام زمان پيامك امام زمان پيامك امام زمان پيامك امام زمان پيامك امام زمان پيامك امام زمان پيامك امام زمان پيامك امام زمان پيامك امام زمان پيامك امام زمان پيامك امام زمان پيامك امام زمان پيامك امام زمان پيامك امام زمان پيامك امام زمان پيامك امام زمان پيامك امام زمان پيامك امام زمان پيامك امام زمان پيامك امام زمان پيامك امام زمان پيامك امام زمان پيامك امام زمان پيامك امام زمان پيامك امام زمان پيامك امام زمان پيامك امام زمان پيامك امام زمان پيامك امام زمان پيامك امام زمان پيامك امام زمان پيامك امام زمان پيامك امام زمان پيامك امام زمان پيامك امام زمان پيامك امام زمان پيامك امام زمان پيامك امام زمان پيامك امام زمان پيامك امام زمان پيامك امام زمان پيامك امام زمان پيامك امام زمان پيامك امام زمان پيامك امام زمان پيامك امام زمان پيامك امام زمان پيامك امام زمان پيامك امام زمان پيامك امام زمان پيامك امام زمان پيامك امام زمان پيامك امام زمان پيامك امام زمان پيامك امام زمان پيامك امام زمان پيامك امام زمان پيامك امام زمان پيامك امام زمان پيامك امام زمان پيامك امام زمان پيامك امام زمان پيامك امام زمان پيامك امام زمان پيامك امام زمان پيامك امام زمان پيامك امام زمان پيامك امام زمان پيامك امام زمان پيامك امام زمان پيامك امام زمان پيامك امام زمان پيامك امام زمان پيامك امام زمان پيامك امام زمان پيامك امام زمان پيامك امام زمان پيامك امام زمان پيامك امام زمان پيامك امام زمان پيامك امام زمان پيامك امام زمان پيامك امام زمان پيامك امام زمان پيامك امام زمان پيامك امام زمان پيامك امام زمان پيامك امام زمان پيامك امام زمان پيامك امام زمان

مداحي


نوشته شده در پنج شنبه 26 بهمن 1391ساعت 11:10 توسط رضابــابــــایی| |

ای سفر کرده

ای یوسف دوران

به دلم افتاده آقا

ژر از صداقت محض است چهره زیبایت

تو دلم یه دنیا حرفه

دلتنگی غروب همه جمعه های من

کدام جمعه دعا مستجاب می شود

وقتی تو از سفر برسی


نوشته شده در پنج شنبه 26 بهمن 1391ساعت 11:8 توسط رضابــابــــایی| |
طبقه بندی: دانلود کده ی جمعه های انتظار  
برچسب ها: رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي

  سوره اللیل

در آن پنج آيه مي باشد:

آيات ۱، ۲ ، ۹ ،۱۰، ۱۴

۱- ( والليل اذا يغشي ، و النهار اذا تجلي ) [۱]

قسم به شب در آن هنگام كه جهان را بپوشاند .

و قسم به روز هنگامي كه تجلي كند .

محمد بن مسلم گويد : از حضرت باقر تاويل آيات فوق را سئوال نمودم ، فرمود مراد از ليل « اولي » و

«دومي » است كه تاريكي جهل و ستم آنها روشنائي امير المومنين  رادر خلافتي كه براي خودشان

تشكيل دادند پوشاند و حق آن بزرگوار را غصب نمودند.

و آن حضرت صبر كرد تا دولت آنها به پايان رسيد ، و مقصود از نهار ( وجود مقدس ) حضرت قائم  آل

محمد عجل الله تعالي فرجه  است چون ظاهر شود باطل را محو نمايد و از بين ببرد ، و در قرآن خداوند

مثل هايي براي مردم زده ولي مخاطب قرآن پيامبر اكرم و ما ائمه هستيم و مثل هاي قرآن را جز ما

كسي نمي داند و نمي فهمد . [۲]

۲- ( وكذب بالحسني ، فسنيسره لليسري فانذرتكم نارا" تلظي ) [۳]

و پاداش نيك ( الهي ) را تكذيب كند .

ما به زودي او را در مسير دشواري قرار مي دهيم .

امام صادق (ع) فرمود : «ليله» حضرت فاطمه سلام الله عليها  است و « قدر» خداوند است

و هر كس به «فاطمه » معرفت داشته باشد ، به درستي كه شب قدر را درك نموده ( و در حقيقت خدا را

شناخته است ) وحضرت فاطمه (سلام الله عليها ) را فاطمه ناميدند به اين دليل كه مردم از معرفت او

قطع و دورند ( يعني كسي به كنه معرفت حضرت فاطمه سلام الله عليها  نرسيده است ) و « ليله القدر

خير من الف شهر » يعني :

بهتر است از هزار مومن است و حضرت فاطمه زهرا  ـ ام المومنين است و « تنزيل الملائكه و الروح»

ملائكه ، مومنين هستند كه داراي علوم آل محمد  اند ، و « روح القدس»  حضرت فاطمه  است و «مطلع

الفجر» يعني خروج قائم آل محمد  . [۴]

پی نوشت ها:

[1]  ليل آيات 1 و 2

[2]  الف) غايه المرام ، ص 757 - ب ) تفسير صافي ، ج 5 ص 336

[3]  ليل ، آيات 9 ـ 10

[4]  الف ) تفسير فرات كوفي ، ص 581 - ب ) اثبات الهدي  ، ج 7 ، ص 134


نوشته شده در 26 بهمن 1391ساعت 11:2 توسط رضابــابــــایی| |

یکى از مشروح ترین و جامع ترین احادیث درمورد نشانه هاى قیامت، حدیثى است که «ابن عباس» از

پیغمبر گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله) در داستان «حجة الوداع» نقل کرده، که بسیارى از مسائل را به

ما مى آموزد، و حاوى نکات فراوانى است، و روى همین جهت، تمام آن را ذیلاً مى آوریم:

او مى گوید: «ما با پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) در «حجة الوداع» بودیم (حجة الوداع آخرین حجى

است که پیامبر در سال آخر عمر خود به جا آورد) حضرت حلقه در خانه «کعبه» را گرفت و رو به ما کرده،

فرمود:

آیا شما را از «اشراط الساعة» آگاه کنم؟ ـ و «سلمان» در آن روز، از همه به پیامبر(صلى الله علیه وآله)

نزدیک تر بود ـ عرض کرد: آرى، اى رسول خدا(صلى الله علیه وآله)!

فرمود: از نشانه هاى قیامت، تضییع نماز، پیروى از شهوات، تمایل به هواپرستى، گرامى داشتن

ثروتمندان، فروختن دین به دنیا است، و در این هنگام است که قلب مؤمن، از این همه زشتى ها که مى

بیند، و توانائى بر تغییر آن را ندارد، در درونش آب مى شود، چنان که نمک در آب.

«سلمان» گفت: آیا چنین امرى واقع مى شود اى رسول خدا(صلى الله علیه وآله)؟!

فرمود: آرى، سوگند به آن کس که جانم به دست او است، اى «سلمان»! در آن زمان، زمامدارانى ظالم،

وزرائى فاسق، کارشناسانى ستمگر، و امنائى خائن بر مردم حکومت مى کنند.

«سلمان» پرسید: آیا این امر واقع مى شود اى رسول خدا(صلى الله علیه وآله)؟!

فرمود: آرى، سوگند به آن کس که جانم در دست او است، اى «سلمان»! در آن هنگام زشتى ها زیبا، و

زیبائى ها زشت مى شود، امانت به خیانتکار سپرده مى شود، و امانتدار خیانت مى کند، دروغگو را

تصدیق مى کنند و راستگو را تکذیب!.

«سلمان» سؤال مى کند: آیا چنین چیزى واقع مى شود اى رسول خدا(صلى الله علیه وآله)؟!

فرمود: آرى، سوگند به کسى که جانم در دست او است، اى «سلمان»! در آن روز، حکومت به دست

زنان، و مشورت با بردگان خواهد بود، کودکان بر منابر مى نشینند، دروغ، ظرافت، و زکات، غرامت، و بیت

المال، غنیمت محسوب مى شود!.

مردم به پدر و مادر بدى مى کنند، و به دوستانشان نیکى، و ستاره دنباله دار در آسمان ظاهر مى شود.

«سلمان» پرسید: آیا این امر واقع مى شود اى رسول خدا(صلى الله علیه وآله)؟!

فرمود: آرى، سوگند به آن کس که جانم در دست او است، اى «سلمان»! در آن زمان زن با

شوهرش شریک تجارت مى شود (و هر دو تمام تلاش خود را در بیرون خانه و براى ثروت

اندوزى به کار مى گیرند) باران کم، و صاحبان کرم، خسیس; و تهى دستان حقیر شمرده مى

شوند. در آن هنگام بازارها به یکدیگر نزدیک مى گردد، یکى مى گوید: چیزى نفروختم، و

دیگرى مى گوید: سودى نبردم، و همه زبان به شکایت و مذمت پروردگار، مى گشایند!.


نوشته شده در 26 بهمن 1391ساعت 11:2 توسط رضابــابــــایی| |

آمدن مهدى با پرچم ها 

ثوبان از پيامبر (ص) روايت نموده كه فرمود:

اذا رأيتم الرأيات السود قد اقبلت من خراسان فائتوها و لو حبوا على الثلج فيها خليفةالله

المهدى . 

چون پرچمهاى سياه ببينيد كه ازسوى خراسان مى آيد به استقبال آن بشتابيد هرچند با رفتن

از روى برف باشد زیرا همراه آن جماعت مهدی خليفة الله است .

 

كشف الغمه ، على بى عيسى اربلى بنقل بحار، ج 51، از صفحه 78تا 85



نوشته شده در 26 بهمن 1391ساعت 11:2 توسط رضابــابــــایی| |

 

 

گلایه‎ام ز دلی هست كه بی تو مضطرب نیست

دو چشم بی هنری كه بدون تو، تَر نیست

گلایه‎ام ز زبانی كه بی حیا گشته

و گوش‎ها كه برای گناه‎ها كَر نیست

گلایه‎ام ز محبین مدعی چو من است

كه با زیادی ما، غربت تو كمتر نیست!

هزار داد زدیم ادعای حب تو را

به پیش تیغ ولی یك خبر ز حنجر نیست

همیشه بانگ بلا، هر زمان چو كرب و بلا

و اقتدای جوانی‎مان به اكبر نیست

عجیب نیست چرا پشت پرده‎ای آقا

ز دشمنان چه بنالی چو دوست یاور نیست

اگر كه غیبتتان گشته است طولانی

گلایه‎ام ز دلم هست كه بی تو مضطر نیست

 

 


نوشته شده در 26 بهمن 1391ساعت 11:2 توسط رضابــابــــایی| |

او با کوله باری از صبر می آید،

او شمشیر علی را در دست می گیرد تا نامردان را سرکوب کند

و برای هدایت مردمان قرآن را می آورد،

 او مثل ستاره ای درخشان در تیره ترین شب و مثل کوه بلندی در جنگل وحشت انگیز ظاهر می شود.

 او با قرآن محمد(ص) در سینه و شمشیر علی در دست و با مهر زهرا و صبر حسن و شجاعت حسین

می آید.

سر تا پای او نبوت و ولایت است .او صفات همه پیامبران را با خود به همراه دارد.

او با ظهورش دین را بر همه جهان حکم فرما می سازد

 و قیامش مانند قیامت و از بین برنده همه گناهان،

 و نامش از بین برنده همه نامردی هاست و سرانجام اوست که کافران را به سزای اعمالشان می رساند

 و رسالت پیامبران و زحمات آنان را نتیجه می بخشد. همه مسلمانان چشم انتظارند.

 ای مهدی، پس کی می آیی؟


نوشته شده در 26 بهمن 1391ساعت 11:2 توسط رضابــابــــایی| |

نام کتاب: آفتاب خانه ما
 
مولف:مجید ملا محمدی

چکیده :
این کتاب از مجموعه چهارده جلدى، قصه‏هایى كوچك از زندگانى چهارده معصوم(ع) است که

زندگانی ائمه علیهم السلام را به قلمى روان به تصویر كشیده است؛ قصه‌هایی که زندگی‌ساز

و آموزنده است و با نفوذ در لایه‌های عمیق ذهن و ضمیر کودکان، رفیق همیشگی آنان می شود.

کتاب «آفتاب خانه ی ما» اثری از مجید ملامحمدی و  عنوان چهاردهمین کتاب این مجموعه

داستانی می باشد که قصه هایی آموزنده از زندگانى امام زمان(عج) را با قلمی روان برای گروه

سنی کودکان و نوجوانان بیان کرده است.

«... دست به آسمان بلند کرد و با زاری گفت: دیشب امام زمان مهمانِ خانه ی من بود و من در

خواب بودم . وای بر تو محمد تقی حلی!

 وای برتو ! این خطِ امام ِ عزیزِ توست، اما تو در خواب بودی و او را ندیدی!

وای برتو ...» بخشی از داستان زیبای علامه حلی و چگونگی ارتباط ایشان با امام زمان(عج)

می باشد که در این کتاب منتشر شده است.


نوشته شده در 26 بهمن 1391ساعت 11:2 توسط رضابــابــــایی| |

گفتم چرا قلبم دگر بر تار زلفت گير نيست

سر بر زمين افكند و گفت خود كرده را تدبير نيست

اشكي به زير مقدمش انداختم رحمي كند

گفتا كه اشك بي ورع در رتبه تاثير نيست

گفتم بيا در بند كش اين بنده فرار را

گفتا اگر عاشق شوي كاريت با زنجير نيست

گفتم كه ديگر گوييا افتاده ام از چشم تو

با غم نگاهم كرد وگفت مهدي زنوكر سير نيست


نوشته شده در 26 بهمن 1391ساعت 11:2 توسط رضابــابــــایی| |

ظهور هويدا 

ابو سعيد خدرى روايت مى كند كه پيغمبر (ص) فرمود :

يخرج المهدى فى امتى يبعثه الله عياناً للناس يتنعم الامة و تعيش الماشية و تخرج الارض نباتها و يعطى

المال صحاحاً .

مهدى ميان امت من قيام خواهد كرد و خداوند او را به طور آشكار براى مردم برانگيزد ، مردم در رفاه ، و

چهار پايان در آسايش باشند، و زمين روئيدنيهاى خود را بيرون دهد و او مال را به طور مساوى ميان مردم

تقسيم نمايد.


نوشته شده در 26 بهمن 1391ساعت 11:2 توسط رضابــابــــایی| |

باز گردای بغض صحرا گرد من

باز گرما ده به بیت سرد من

ای که عمق انتظارات منی

ای که پشت استعارات منی

من شب ظلمانی استم تار تار

انتظارم انتظارم انتظار

منتظر بودن عبادت کردن است

با خیال دوست عادت کردن است

قبله ی صحرانشین این کویر

بال زخم سجاده هایم را بگیر

باتو کبری در خضوعم مانده است

چار رکعت در رکوعم مانده است

تشنگی از پای دراورده مرا

اب پشت سد جوعم مانده است

سجده ام سر میکشد از روی مهر

غصه بر دوش خضوعم مانده است

واجباتم شد شهید مستحب

اصل در چاه فرو عم مانده است

ای نمیدانم کجایی کیستی

ای فراتر از چرایی –چیستی

در قیابت اب را گل کرده اند

موج را مدیون ساحل کرده اند

خاک در دست کسوف افتاده است

اسمان هم در خسوف افتاده اند

اه ای خورشید روز رهگذر

ای پناه سایه های در به در

بی تو ما دلشوره های بی نوا

بر کدامین جاده یابیم التجا

من دعای عهد میخوانم بیا

بر سر این وعده میمانم بیا

با تجلی های پر هیبت بیا

از میان پردهی غیبت بیا

ان که عمری گشته در دنبال تو

باز می اید به استقبال تو


نوشته شده در 26 بهمن 1391ساعت 11:2 توسط رضابــابــــایی| |

مولایم!

دلم برای ورود تو لحظه شماری می کند و حنجره ام تو را فریاد می زند،

 تو که تجلی عشقی.

قنوتم را طولانی می کنم تا تو نیمه شبی برای آن دعا کنی.

 کوچه های غریب بی کسی را آب و جارو می کنم تا تو صبحی زود از آن کوچه عبور کنی.

هر روز چراغ دلم را با «جامعه الکبیره» روشن می کنم

 و سفره افطارم را با «آل یاسین»و «عهد» تزیین می کنم،

برای ظهور تو هر روز پای درد «کمیل» می نشینم

نمی دانم آخرین ایستگاه «توسل» چه هیجانی دارد که مرا با خود تا آن سوی فاصله ها می برد

 و صبح آدینه چه صفایی دارد،

 که صبح آسمانش پراز «ندبه» است

مولایم...!

 بی تو دفتر دلمان پر است از مشق های انتظار

و من با دلم می خواهم آن روز که می آیی زیباترین مدال ایثار را تقدیم نگاه تو کنم


نوشته شده در 26 بهمن 1391ساعت 11:2 توسط رضابــابــــایی| |

آتشی از عشق در جانم فکندی، خوش فکندی

 من که جز عشق تو آغازی و پایانی ندارم

سر نهم در کوی عشقت، جان دهم در راه عشقت

من چه گویم؟ من به جز عشقت سر و جانی ندارم 

 امام خمینی(ره)

 


گرفته بوی تو را خلوت خزانی من

 کجایی ای گل شب بوی بی نشانی من

چنان که عطر تنت در رواق ها جاریست

 چگونه گل نکند بغض جمکرانی من ؟ 
 

هفت شهر عشق را عطار گشت ، ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم


 

 

سرخوش زسبوی غم پنهانی خویشیم

چون زلف تو سرگرم پریشانی خویشیم

هر چند "امین" بسته ی دنیا نیم اما

دلبسته ی یاران خراسانی خویشیم

مقام معظم رهبری

  

 

 ای دل اگر عاشقی، در پی دلدار باش!

بر در دل روز و شب منتظر یار باش!

دلبر تو جاودان بر در دل حاظر است

روزن دل بر گشا، منتظر یار باش!

عطار نیشابوری

 

 

گفتم که خدا مرا مرادی بفرست

طوفان زده ام، راه نجاتی بفرست

گفتند که با زمزمه ی "یا مهدی"

نذر گل نرگس صلواتی بفرست 

 

در بزم ولا جام هدایت مهدی است

مقصود زنور بی نهایت مهدی است

ثبت است که بر جریده ی عالم قدس

گلواژه ی روشن هدایت مهدی است

 

چه عاشق می شوم وقتی که تنها می شوم با تو!

و چشمان تو را محو تماشا می شوم با تو!

تو را از چشم های من نهان کردند و می دانند

همین امروز و فردا باز پیدا می شوم با تو !


 

به ادامه مطلب برويد...



ادامه مطلب
نوشته شده در چهار شنبه 25 بهمن 1391ساعت 16:17 توسط رضابــابــــایی| |
طبقه بندی: اس ام اس  
برچسب ها: رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي رضا بابايي

                                  

                                              ز مردم دل بكن ياد خدا كن .

                خدا را وقت تنهايي صدا كن

                                                 در آن حالت كه اشكت مي چكد گرم

                                                                  غنيمت دان و ما را هم دعا كن ...

 


نوشته شده در 25 بهمن 1391ساعت 16:13 توسط رضابــابــــایی| |

 

آیـــد آن روز که خاک ســر کویش باشــم

تـرک جان کرده و آشفته‌ی رویش باشــم

سر نهم بر قدمش بوسه زنان تا دم مرگ

مست تا صبــح قیامـت زسبویش باشــم

                                                امام خمینی(ره)

 

 

 

طالب خون خدا متی ترانا و نراک
یابن مصباح الهدی متی ترانا و نراک
چه شود با تو کنم گریه سر قبر حسین
در مزار شهدا، متی ترانا و نراک
صبح جمعه ناله‌ام أین معزُّ الاولیاست
می‌زنم تو را صدا، متی ترانا و نراک
نیمه‌های دل شب کنار دیوار بقیع
دهم آهسته ندا، متی ترانا و نراک
میزند تو را صدا از سر نیزه‌ها هنوز
سر از بدن جدا، متی ترانا و نراک

چه شود ببینمت کنار بین الحرمین
سر و جان کنم فدا، متی ترانا و نراک
زخم قلب پسر فاطمه را مرهم نیست
بی ظهورت اَبدا، متی ترانا و نراک
چه شود از گل رویت بدهی یک صدقه
سر راهی به گدا، متی ترانا و نراک
چهره بگشا و ز آینۀ خونین دلم
زنگ محنت بزدا، متی ترانا و نراک
"......." از خون خدا با تو سخن گفت بیا
پسر خون خدا، متی ترانا و نراک


نوشته شده در 25 بهمن 1391ساعت 16:13 توسط رضابــابــــایی| |

 

چه روزها كه يك به يك غروب شد  نيامدي               چه اشكها كه در گلو رسوب شد  نيامدي

خليل آتشين سخن  تبر بدوش بت شكن                 خداي ما دوباره سنگ و چوب شد  نيامدي

 براي ما كه خسته ايم و دل شكسته ايم نه              ولي براي عده اي چه خوب شد  نيامدي

 تمام طول هفت را در انتظار جمعه ام                 دوباره  صبح ، ظهر ، نه  غروب  شد   نيامدي!

  


نوشته شده در 25 بهمن 1391ساعت 16:13 توسط رضابــابــــایی| |

 

یاابا صالح پس کی میایی

 

چطوری روز قیامت آقارو صداکنیم

 

توچشای مادرش زهرا چطور نگاکنیم

 

آقا جون دستم بگیر رنگ جماعت نباشم

 

دیگه از جدت حسین دارم خجالت می کشم

 

حالا که اومده مردی که رفیق شهداست

 

بچه ی جبهه و جنگ وباصفا و باخداست

 

اومدم آشتی کنم باتو به والله آقا جون

 

روتو بر نگردون از من جون زهرا آقاجون

 

بد که بد سرزده از من دیگه دل خسته شدم

 

به سرم هر چی بیاد حقمه والله آقاجون

 

آقا من تو رو قسم می دم به یک مرد غریب

 

همونی که کشته شد کنار دریا آقا جون

 

همونی که یه روزی خیمه هاشو آتیش زدن

 

دخترش آواره شد میون صحرا آقاجون

 

مددی کن که شبیه شهدا پاک بشم

 

ذکر یاابن العسگری بگیرمو خاک بشم

 

یاابا صالح پس کی میایی 

 

 


نوشته شده در 25 بهمن 1391ساعت 16:13 توسط رضابــابــــایی| |

 

ابا صالح دلــــم سامان نـــدارد                         مگر هجر تــو را پايـــان نـــدارد

 

ابا صالـــح بيـــا دردم دوا کــن                          مرا از ديدنـــت حاجــت روا کن

 

ابا صالح مـــرا با روسيــــاهي                         به خود راهم بده با يک نگاهي

 

ابا صالح فقيــــرم من فقيـــرم                         بده دستي که دامانت بگيـــرم

 

ابا صالح تو خوبي مـن بدم بــد                         مرا از درگهــــت ردم مکــن رد

 

اباصالح چه خوش زيبنده باشد                         کـه تو لعل لبت پر خنـده باشد

 

ابا صالح عزيـــــز آل ياسيـــــن                          بيا درجمع ما يک لحظه بنشين

 کی دوست داره امام زمان رو ببینه ؟؟؟؟؟؟

از آیه الله محمد تقی بهلول پرسیدند"((چه وقت می توان حضرت ولی عصر را دید ؟؟))

فرمود:((با تقوا باشید!

وقتی که بین شما و حضرت سنخیت باشد .))

سپس فرمود:((دیدن امام زمان مهم نیست مهم این است که او ما را ببیند.

خیلی ها هم علی (علیه السلام ) را دیدند اما دشمن او شدند .

اگر کاری کردیم که نظر آنها را جلب کنیم ارزش دارد.))

 


نوشته شده در 25 بهمن 1391ساعت 16:13 توسط رضابــابــــایی| |


 

 

امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) :

«به شیعیان و دوستان ما بگویید که خدا را به حقّ عمه­ام حضرت زینب(س) قسم دهند که فرج مرا نزدیک گرداند.»

 

همه چیز درباره *امام زمان عج

اس ام اس های مهدوی     

کتابخانه   قسمت اول  

کتابخانه    قسمت دوم       

سخنرانی  قسمت اول 

سخنرانی قسمت دوم       

 


نوشته شده در 25 بهمن 1391ساعت 16:13 توسط رضابــابــــایی| |
طبقه بندی:   

 

 


نوشته شده در چهار شنبه 25 بهمن 1391ساعت 16:5 توسط رضابــابــــایی| |
طبقه بندی: غروب جمعه  
برچسب ها: رضابابايي رضابابايي رضابابايي رضابابايي رضابابايي رضابابايي رضابابايي رضابابايي رضابابايي رضابابايي رضابابايي رضابابايي رضابابايي رضابابايي رضابابايي رضابابايي رضابابايي رضابابايي رضابابايي رضابابايي رضابابايي رضابابايي رضابابايي رضابابايي رضابابايي رضابابايي رضابابايي رضابابايي رضابابايي رضابابايي رضابابايي رضابابايي رضابابايي رضابابايي رضابابايي رضابابايي رضابابايي رضابابايي رضابابايي رضابابايي رضابابايي رضابابايي رضابابايي رضابابايي رضابابايي رضابابايي رضابابايي رضابابايي رضابابايي رضابابايي رضابابايي رضابابايي رضابابايي رضابابايي رضابابايي رضابابايي رضابابايي رضابابايي رضابابايي رضابابايي رضابابايي رضابابايي رضابابايي رضابابايي رضابابايي رضابابايي رضابابايي رضابابايي رضابابايي رضابابايي رضابابايي رضابابايي رضابابايي رضابابايي رضابابايي رضابابايي رضابابايي رضابابايي رضابابايي رضابابايي رضابابايي رضابابايي رضابابايي رضابابايي رضابابايي رضابابايي رضابابايي رضابابايي رضابابايي رضابابايي رضابابايي رضابابايي رضابابايي رضابابايي رضابابايي رضابابايي رضابابايي رضابابايي رضابابايي رضابابايي رضابابايي رضابابايي رضابابايي رضابابايي رضابابايي رضابابايي رضابابايي رضابابايي رضابابايي رضابابايي رضابابايي رضابابايي رضابابايي رضابابايي

آقاي من!مولاي غريب من!اي مسافر بيابانهاي تنهايي!

مضطرفاطمه(س)!پدر مهربان اهل عالم!

گويا همه چيز دست به دست هم داده اندتا شمادر غربت بمانيد!

مي خواهم بسوي تو برگردم،يقين دارم بر گذشته هاي پر ازغفلتم كريمانه

 چشم مي پوشي

مي دانم توبه ام را قبول مي كني وبا آغوش بازمرامي پذيري؛

مي دانم درهمان لحظه ها،روزها وسال هاي غفلت هم،

برايم دعا مي كردي.

من از تو گريزان بودم،اما تو همچون پدري مهربان،

دور را دورمرا زير نظر داشتي...

 

آقاي من مرا ببخش

 

 ديدگانت را بشوي!حضورش رااحساس مي كني،

گوشهايت را بازكن!صداي آمدنش را مي شنوي،دستانت را درازكن!

عطايش را مي يابي

اورا بخوان پاسخش را مي شنوي،پس درنگ مكن و بخوان:

 

السلام عليك يا مولاي يا صاحب الزمان(عج)

 

پیامک انتظار

تو بین منتظران هم عزیز من ، چه غریبی

عجیب تر ، که چه آسان نبودنت شده عادت

چه بیخیال نشستیم ، نه کوششی نه وفایی

فقط نشسته و گفتیم ؛ خدا کند که بیایی

در وادی انتظار زمان را بنگر که چگونه از هجر تو

 همچون شمع ذره ذره آب می گردد

 کی می آیی که قطره ها به دریا بپیوندند ؟

خیبر گشای فاطمه(س) کی می آیی؟

دل به داغِ بي كسي دچار شد نيامدي

چشمِ ماه و آفتاب تار شد نيامدي

اي بلندتر زِ كاش و دورتر زِ كاشكي

روزهاي رفته بي شمار شد نيامدي

 

 


نوشته شده در پنج شنبه 19 بهمن 1391ساعت 9:58 توسط رضابــابــــایی| |
طبقه بندی: دل نوشته شعر   

هر جمعه به جاده آبي نگاه مي كنم

و در انتظار قاصدكي مي نشينم كه قرار است خبر گامهاي تو را براي من بياورد،

 گامهاي استوار و دستهاي سبزت را.

اگر بيايي، چشمهايم را سنگفرش راهت خواهم كرد.

تو مي آيي و در هر قدم،

شاخه اي از عاطفه خواهي كاشت و قاصدكي را آزاد خواهي كرد.

تو مي آيي و روي هر درخت پر شكوه لانه اي از اميد

براي كبوتران غريب خواهي ساخت.

صداي تو، بغض فضا را مي شكافد.

فضاي مه آلودي كه قلب چكاوكها را از هر شاخه درختش آويزان كرده اند.

تو با دستهايت بر قلبهاي شقايق ها رنگ سبز اميد خواهي زد

و با رنگ پر معناي دريا خواهي نوشت:

" به نام خداي اميدها"!

 

 تو مي آيي در حالي كه دستهايت پر از گلهاي نرگس است.

تو دل سرد يكايك ما را با نواهاي گرمت

آفتابي مي كني و كعبه عشق را در آنها بنا خواهي كرد.

دست نوازش بر سر ميخك هايي خواهي كشيد كه باد كمرشان را خم كرده است.

تو حتي بر قلب كاكتوسها هم رنگ مهرباني خواهي زد.

تو مي آيي و با آمدنت خون طراوت و زندگي در رگهاي صبح جريان پيدا خواهد كرد...

تو مي آيي اي پسر فاطمه ،

يوسف زهرا يا مهدي. به اميد آن روز!

 

   همچو گنجشكي لب بام نشستم تا بيايي 

با سكوتم هيبت غم را شكستم تا بيايي 

يوسف م افتاده اي در چاه بيرحم جدايي 

همچو يعقوب زعطر ت مست مستم تا بيايي 

طاقت دوري كجا تا لحظه ها را مي شمارم 

شعله اي در حسرت پروانه هستم تا بيايي


نوشته شده در پنج شنبه 19 بهمن 1391ساعت 9:52 توسط رضابــابــــایی| |
طبقه بندی: دل نوشته شعر   

صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد
مرجع دریافت قالبها و ابزارهای مذهبی
By Ashoora.ir & Night Skin